جدید الاسلام: عکاسی؛ نوشتن با نور است و دوربینِ عکاس، به منزله قلم اوست/لااقل خانه هنرمندان را از ما نگیرید!
جدید الاسلام: عکاسی؛ نوشتن با نور است و دوربینِ عکاس، به منزله قلم اوست/لااقل خانه هنرمندان را از ما نگیرید!

  به گزارش آناک‌پرس، محمد علی جدیدالاسلام از اساتید هنر عکاسی است که عمر خود را وقف این هنر زیبا و مانا نموده، و در کنار هنرآفرینی های خود، با جمع آوری دوربین های عکاسی؛ دنیای هنرش را رنگی دگر از زیبایی بخشیده، و در مجموعه ای شخصی، ارزشمند و کم نظیر در ایران در […]

 

به گزارش آناک‌پرس، محمد علی جدیدالاسلام از اساتید هنر عکاسی است که عمر خود را وقف این هنر زیبا و مانا نموده، و در کنار هنرآفرینی های خود، با جمع آوری دوربین های عکاسی؛ دنیای هنرش را رنگی دگر از زیبایی بخشیده، و در مجموعه ای شخصی، ارزشمند و کم نظیر در ایران در معرض دید همگان گذاشته، و بیش از ۹۰۰ دوربین عکاسی را هدیه و تحفه هر جستجو گر، نظاره گر و شیفته دنیای زیبای هنر و آفرینش لحظات ناب و مانا ساخته است.

مردی از دیار آذربایجان هنر دوست و فرهنگ پرور و تبریزی که به عنوان مهد تمدن، فرهنگ، هنر و صنعت و نقش آفرینی در تمامی عرصه ها، زبانزد عام و خاص گشته، هر چند نمی دانم که چرا پاسبانان خوبی برای حفظ این عناوین و القاب، هویت اصلی و داشته های واقعی مان نشدیم و با گرفتن گردِ پیری به شهر، چهره های شاخص ادبی، علمی، فرهنگی، هنری و موسیقی، صنعتی و حتی سیاسی و مذهبی مان، همه را به باد فراموشی و نیسانِ غفلت سپردیم و سایه های تاریکی از بی مهری و بی توجهی بر دنیای زیبای داشته های واقعی مان گستردیم!!!!!، اما با وجود این همه سایه نقش بسته بر دنیای زیبایی ها و هنر آفرینی های به باد فراموشی سپرده شده، هستند که از روی عِرق به وطن، هویت و اصالت مان، ادای دِین نموده، و به پاسِ امانتداری و پاسبانی از میراث و داشته های دیروز و امروزمان برای نسل های بعدی، آتی و حتی فرزندان دیروز و امروزمان، سختی های فرا راه، بی مهری ها و بی توجهی به خود و هنر و آفرینش شان را به جان خریده اند و ادای دِین به رسالت و تکلیف خود نسبت به دنیای فرهنگ، هنر را به جای آورده اند و می آورند. بی شک استاد جدید الاسلام نیز، یکی از این بزرگ مردانی است که با گذر زمان و بی مهری روا شده بر دنیای هنر و خلاقیت اش، رخصت نداده تا سپیدی موها و شکستگی چهره اش، کوچک ترین اثر از زیبایی را از دنیای زیبای وسعت ناپذیرش، بکاهد و در ادامه راه و نیل به اهداف اش، سردیِ سنگ تردید را بر دلش برویاند. چرا که با شکسته شدن بغض دیروزش، دریافتم و یقین یافتم که او نیز همچون دیگر هنرمندان نامی و نقش آفرین، با تصاویر و دوربین های عکاسی اش، جوان است و در حالِ حیات – حیاتی که با فراهم نمودن بزرگ ترین کلکسیون دوربین های عکاسی آن را زیباتر ساخته است. حیاتی که از هفدهمین روز فروردین ۱۳۳۱ در خانواده ای کاملاً هنری در محله انگج تبریز آغاز کرده است. نا گفته نماند که پدر وی نیز از عکاسان، خوشنویسان و هنرمندان موسیقی نامی تبریز بود و علاقه مندی محمد علی جدید الاسلام نیز به مانند همان شعر معروف «پسر، کو ندارد نشان از پدر / تو بیگانه خوانش مخوانش پسر» می باشد و این سخن از وی، مؤید این ادعاست و گواهی مستحکم بر آن؛ همچنان که خود می گوید: وقتی کوچک بودم، دوربین جای گرفته بر چمدان پدرم را بر می داشتم و با او به عکاسی می رفتم، و به گمانم این شد آغاز عشق و علاقه من به عکاسی. تا این که در ۱۳۴۳ شمسی، پدرم مرا به احمد کیابخت ـ از عکاسان معروف تبریز ـ معرفی کرد و با آشنا شدن با این دنیای زیبا و ثبوت عکس در تاریکخانه، آن چنان با علاقه پیش رفتم که حتی در زیر کرسی خانه و تشتک نیز به ظهور عکس می پرداختم، بعد از آن، از همان روزهای کودکی آرزوی خریدن یک دوربین عکاسی را در لوحِ دل و جانم پروردم و با پس انداز کردن درآمدم، بالأخره با ۲۵ تومان، یک دوربین عکاسی آگفا خریدم و نخستین عکس ام را مقابل درِ خانه از اهالی منزل گرفتم. بعدها به سبب علاقه ام به عکاسی، با دعوت به کار از سوی استاد منشی زاده که از عکاسان معروف تبریز بود و بیش تر شدن دستمزدم، در کنار کار، تحصیلات خود را ادامه دادم و توانستم دیپلم بگیرم، و به لحاظ در پیش رو داشتن انجام وظیفه و سربازی، و فرصت یک ساله، به سختی کار کردم تا بتوانم یک دوربین کانن بخرم، بعد اتمام خدمت سربازی ام را در روستای «دیزج علی قلی بیک» شهرستان هشترود به معلمی پرداختم و ۱۳۵۷ شمسی راهی تهران شدم تا در انستیتو تربیت مربیان امور هنری تهران، تحصیلاتم را ادامه دهم. هم چنان در کنار کار، تحصیل و تعلیم، خرید دوربین ها را هم ادامه دادم و چند دوربین داشته ام را درون یک کمد شیشه ای نگهداری می کردم، و نگاه و توجه مشتریان ام، باعث می شد تا با اشتیاق بیش از پیش کار خود را ادامه دهم و انگیزه برای داشتن یک کلکسیون از دوربین های عکاسی را داشته باشم.

راستش، خرید انواع دوربین ها، نیازمند پول زیاد بود، و به خاطر آن تمام دریافتی های خود از بابت پاداش، پایان کار و بازنشستگی را صرف خرید دوربین کردم و به عنوان یک رکورددار کلکسیون دوربین عکاسی در دنیا محسوب می شوم. به پیشنهاد شهردار تبریز، ۱۳۰ حلقه دوربین را جهت نمایش در زیرزمین عمارت شهرداری تبریز واگذار کردم تا نمایشگاهی دائمی از این دوربین ها دایر شود. اما من چه می خواستم و چه شد!!!، دو اتاق دادند و در آن مدت، نه کسی احوالی از ما پرسید و نه جویای کیفیت و ارزش کار و هنرمان، نه پرسیدند که قصد فروش شان را داری یا اهدای شان را؟!!!!، هم اکنون نیز همه آن ها را جمع کرده اند و در انبار گذاشته اند و نه خبری از وعده سر خرمن مسوول شهرداری وقت در مورد بر پایی «موزه عکس و دوربین های قدیمی» شد؟!!!، نه پاسبانی از این آثار و آفرینش های هنری!!!، چه گویم که فقط بیست اثر و کار را در ویترین گذاشته اند و اسم ام را از زیر تمام عکس های اهدا کرده ام، برداشته اند و دیگر هیچ….!!! تنها خواهش ام، پای بندی به قانون و حرکت همگانی در مسیر قانون است و پرهیز از اعمال سلیقه و حرکت سلیقه ای. آری آن لحظه که دختر خبرنگارم از دل گویه هایم گفت، بغضم شکست و به زور جلوی اشک هایم را گرفتم. درد هنرمندان و صاحبان هنر و اندیشه یکی نیست، در روزهای اخیر نیز، قصد گرفتن خانه هنر از هنرمندان را کرده اند و عاجزانه خواهش می کنم، حداقل این خانه را از ما نگیرید!!!
گفتنی است که جدید الاسلام در کنار تدریس در دانشگاه چاپ چند جلد کتاب در پیرامون فنون عکاسی از عکاسان معروف کشور می باشد. با وجود مشتریان متعدد برای دوربین هایش، قصد فروش شان را ندارد و در این باب، اکتفا به گفته خودِ وی کافی است بر هر صاحبدل و اندیشه ای؛ «من، کلکسیون خودم را متعلق به فرهنگ و هنر شهر و کشورم می دانم، همین تعصب به وطن باعث رد درخواست مشتریان ام می شود». شایان ذکر است، وی بیش از ۵۰ نمایشگاه عکاسی برپا کرده است و ۴۰ نمایشگاه از آن ها انفرادی و پرتره بوده است.