تصور کنید مطلبی را امروزمی خوانید و به طور کامل می فهمید. بدیهی است که اگر همین امروز از آن مطلب آزمون بدهید، نمره خوبی خواهید گرفت؛ اما اگر قرار باشد یک ماه بعد از آن مطلب آزمون بدهید چه می کنید؟ برای اینکه بتوانید آموخته های خود را حفظ کنید چه برنامه ریزی میکنید؟ […]
تصور کنید مطلبی را امروزمی خوانید و به طور کامل می فهمید. بدیهی است که اگر همین امروز از آن مطلب آزمون بدهید، نمره خوبی خواهید گرفت؛ اما اگر قرار باشد یک ماه بعد از آن مطلب آزمون بدهید چه می کنید؟ برای اینکه بتوانید آموخته های خود را حفظ کنید چه برنامه ریزی میکنید؟
برخی افراد برای حفظ آموخته های خود، مطالب را بازخوانی میکنند؛ یعنی مطالب را مکرراً از روی متن اصلی می خوانند. تحقیقات دانشگاهی نشان می دهد که این کار هیچ تأثیر مثبتی بر یادگیری ندارد. علاوه بر این، سه نکته منفی دیگر دارد:
۱- بسیار وقت گیر است؛ زیرا باید همه مطالب چه آن هایی که بلد هستید و چه آن هایی که بلد نیستید را بخوانید.
۲- بسیار کسل کننده است؛ زیرا مطالب برای شما تکراری است و هیچ چالش ذهنی دلپذیری برای شما ایجاد نمیکند.
۳- شدیداً احساس کاذب (توهم) یادگیری ایجاد میکند؛ زیرا مطالب کلیدی که شما بلد نیستید، لا به لای مطالب بدیهی که بلد هستید، پنهان می شوند.در مقابل برخی افراد برای حفظ آموخته های خود مطالب را بازیابی میکنند؛ یعنی بدون نگاه کردن به متن اصلی، به ذهن خود فشار میآورند تا مطالب را به خاطر بیاورند. تحقیقات دانشگاهی نشان میدهد که این کار تأثیر زیادی بر یادگیری دارد. به علاوه، چون شما همه مطالب را نمیخوانید، هم زمان کم تری صرف میکنید، هم از چالش های ذهنی لذت میبرید و هم دچار توهم بلد بودن همه مطالب نمیشوید.به عنوان مثال ما در گذشته وقتی که دانش آموز بودیم بیشتر تلاش می کردیم، چون اهداف ما مشخص و در عین حال ارزشمند بود، می خواستیم موقعیت خود را ارتقاء دهیم اما امروزه هدف برای دانش آموزان مبهم است. بنابراین معلم باید فعالیت ها را طوری تنظیم کند که براساس نیاز باشد. در آن صورت است که شاگرد احساس می کند، برای رشد لازم باید حرکت و فعالیت کند. به همین دلیل تنظیم هدف هاو ایجاد هدف های با ارزش فوق العاده در یادگیری افراد مؤثر است.