کاش امسال حالمان خوب باشد / هفت سینهای امسال  در سیل
کاش امسال حالمان خوب باشد / هفت سینهای امسال  در سیل

روزهای اول سال ۹۸ را در حالی آغاز کردیم،آغازی که نه برای من بلکه برای همه ایرانیان اسلامی روزهای خیلی سختی بود روزهایی که  سیل آمد و تعدادی از هم وطنان ما را عیدی بخشید . صبحی را آرزو می‌کنم که بیدار شویم و ببینیم بی‌خیال‌ترین آدمِ رویِ زمین شده‌ایم و هیچ چیز، برایمان مهم […]

روزهای اول سال ۹۸ را در حالی آغاز کردیم،آغازی که نه برای من بلکه برای همه ایرانیان اسلامی روزهای خیلی سختی بود روزهایی که  سیل آمد و تعدادی از هم وطنان ما را عیدی بخشید .

صبحی را آرزو می‌کنم که بیدار شویم و ببینیم بی‌خیال‌ترین آدمِ رویِ زمین شده‌ایم و هیچ چیز، برایمان مهم نیست! بی‌تفاوت شده باشیم به غصه‌ها، به رنج‌ها و مصیبت‌ها. لم داده باشیم گوشه‌ای و همینطور بی‌دلیل حالمان خوب باشد

عیدی روزهای نوروز امسال با طوفانها و سیلابهایی آمد که سفرهای هفت سین هم وطنان من را با خود برد .  سفره های هفت سینی که خیلی حرفها و آرزوها برای خانواده ها داشت ، یکی آرزوی خانه دار شدن، یکی آرزوی ازدواج در سال جدید، یکی آرزوی بچه دار بودن ، یکی آرزوی شغل مناسب و خیلی از یکی هایی که شاید در پیش رو بود.

وقتی آمد درهای خانه کسانی رو زد که نمی دانستن با باز کردن آن هفت سینهای آنها را با خود خواهد برد.

ولی دیگر کار از کار گذشته بود !

با خودمان کلنجار برویم که چرا گفتم؟ بیایید امسال را بگذاریم سال خوش‌گذرانی؟ ولی وقتی هفت سینهای نوروز امسال را به دست آب سپردیم دیگر یقین سال خوب و رسیدن به آرزوهای جدید امکان پذیر نیست.

می دانم که مسیر ساده ای نیست جمع کردن هفت سینهای دوباره امسال، مثل خیلی از هفت سینهایی که سیل باخود برد، مثل خیلی هایی که دیدارهای نوروزی انجام نشد و فکرهایی که فکرش را بکنیم عملی نشد .

هر سال اولین روزهای عید دفترچه ای را در کنار خودمان داریم و خاطرات روزهای اول عید را در آن قلم فرسائی          می کنیم و گاها اسمش را می گذاریم دفترچه ممنوع تا یادمان باشد که قرار نیست دیگران آن را ببیند و یا هر دقیقه خودمان آن را به دست بگیریم و بخوانیم، چرا که اسمش دفترچه ممنوعه است !

اگر دیدیم که صفحات دفترچه زود به زود جوهری می‌شوند، با خودمان یک قرار دیگر هم می‌گذاریم، هر بار که حال خوبی داشتیم و از موفقیت‌هایمان شاد بودیم، یک بار دفترچه ممنوع را می‌خوانیم! شاید فکر کنید چه زمان بدی، اما واقعیت آن است که خواندن دفترچه ممنوع در این زمان‌ها یک هدیه است. می ‌توانیم به خودمان جایزه بدهیم که با حذف اشتباهات موفق شده‌ایم حالِ خوب پیدا کنیم.

ولی دفترچه امسال ما طوری نوشته شد که هفت سینهای عده ای از هم وطنانمان  با سیل رفت،  قلم های  هم وطنان را آب برد و دیگر قلمی برای نوشتن خاطرات نوروز پیدا نشد.

اگر دیدیم باز هم این صفحات دست از سیاه شدن بر نمی‌دارند، می‌رویم سراغ یک برنامه دیگر. ولی برنامه امسال باسیل بهایی مواجه بود که حتی توان فکر کردن به نوشتن را از من گرفته بود حتی  یک گوشه خلوت پیدا نمی کردم تا بنویسیم هفت سینهای هموطنان من کجا رفت و کجا خواهد رفت.

ولی باز می‌توانیم امیدوار باشیم که در ادامه مسیر باز بهترینها را بنویسیم از دیگران کمک بگیریم. گذراندن یک دوره خود مراقبتی بهترین قدم برای شروع است. مثلا با خودمان قرار می‌گذاریم این دوره‌ها را با فاصله کوتاه و با اشکال مختلف تکرار می‌کنیم و دوباره می‌رویم سراغ کار با دفترچه ممنوع.

آرزو می کنم دفترچه خاطرت امسال پر از اتفاقهای خوب و خوشی باشد که هر لحظه با نوشتن به صفحات سفید کاغذ افزون گردد وکلمه های قلم فرسائی شده بتواند بر احساسها و اندیشه ها و قلم فرسائی اندیشه‌ها بر کلمه‌ها و احساسها بهترین سال رابرای ما رقم بزند .

 

دلنوشته / پروین امینی