هوراندِ گردشگر پذیر و گردشگر دوست، متولی گردشگری ندارد
هوراندِ گردشگر پذیر و گردشگر دوست، متولی گردشگری ندارد

گزارش/ مریم خدابخش / هر سفری، از خود اثری برجای می گذارد که ردّ خاطرات اش قادر است سال های مدید رگه های ذهن و دل را معطوف خود سازد و نقشی از شیرینی ها یا تلخی ها و تأمل ها را بر آن ها حک سازد، به خصوص سفر به روستاها یا مناطق فراموش […]

گزارش/ مریم خدابخش / هر سفری، از خود اثری برجای می گذارد که ردّ خاطرات اش قادر است سال های مدید رگه های ذهن و دل را معطوف خود سازد و نقشی از شیرینی ها یا تلخی ها و تأمل ها را بر آن ها حک سازد، به خصوص سفر به روستاها یا مناطق فراموش شده یا فراموش نشده ای که منشأ و دستاورد اَش خیر باشد و با دید و تکلیف رسانه ای انجام و آذین شود، یکی از این سفرها، سفر به شهرستان هوراند، طبیعت بکر و زیبای روستای اینجار و آبشار سلطان بیگم این روستای بسیار زیبا و آشنایی با محمدی از همکاران رسانه ای و تنی چند از مسؤولان شهرستانی و تنها ترین و جوان ترین سرمایه گذار و خانواده مهمان نواز احمد رحیم نژاد بود و تفکر در دل گویه های از دل برخواسته آنان و سایر اهالی شهرستان هوراند، شهرستانی که در ۱۵۰ کیلومتری مرکز آذربایجان شرقی واقع شده، و امتیاز چهار فصل بودن را از آن ِ خود ساخته، و ۹۸ درصد از میوه های استان را در خود پرورش می دهد، شهرستانی که با داشتن منطقه گرمسیر چایپاره (یافت) و منطقه سردسیر هشته سر، زیبایی های زمستان و تابستان را همزمان تحفه روحی و معنوی گردشگران می سازد، اما با این حال، متأسفانه با وجود چنین پتانسیل های گردشگری بسیار بالا و همسایگی با شهرستان های کلیبر و اهر، گِرمی و مشکین اردبیل مورد بی مهری واقع شده، و با داشتن ۱۸ قلعه تاریخی و چندین آبشار بزرگ و زیبا، همچنان به خاطر نداشتن نمایندگی میراث فرهنگی و نبود متولی گردشگری و زیر ساخت های مناسب گردشگری، قادر نشده تا خود را به عنوان قطب گردشگری استان مطرح سازد، شهرستانی که با وجود معادن بسیار غنی و دارای پتانسیل از جمله، معدن ورمیکولیت، آب گرم درمانی متاللی (متعلق) و ۱۱ هزار هکتار جنگل و باغ های بسیار سرسبز و مکان های گردشگری و تاریخی همچون قلعه پئشتو – اولین قلعه تاریخی سنگی منطقه، هیچ سرمایه گذاری در حوزه گردشگری، صنعتی و تولیدی ندارد و اهالی اش همچنان به خاطر نبود امکانات اولیه پزشکی مناسب یا کلینیک تخصصی درمانی و بیمارستان درمان بستر، جراحی ها و زایمان هایش را به بیمارستان شهرستان اهر ارجاع می دهد، و بالأخره شهرستانی که ۴۰۰ خانوار از باغداران اش از نبود برق و آب در رنج و عذابند و جوانان اش به خاطر نبود کارخانه یا مراکز تولیدی و صنعتی مهاجرت و ترک دیار از زادگاه شان را بر ماندن در آن، ترجیح می دهند و دانش آموزان اش نیز از نبود امکانات آموزشی مناسب و نیروهای متخصص و مجرب آموزشی در دروس فیزیک، شیمی، ریاضی و علوم گلایه دارند و درهای کنکور و پیشرفت و ورود به دروازه های تحصیلات تکمیلی را بسیار کم سو می بینند….. آری سخن از شهرستان هوراند است و بی مهری ها و غفلت های روا شده بر آن، منطقه بسیار زیبا و گردشگر پذیر و گردشگر دوستی که چندی پیش فرصتی حاصل شد تا با سفر به آن با ضعف ها و قوّت هایش بیش از پیش آشنا شوم و دیده هایم را از زبان قلم به تحریر آورم، شهرستانی که دل گویه های از دل برخواسته و همت والای جوان ایده پرداز، مجری و سرمایه گذار طرح بوم گردی روستایی آن، حس نوشتن بر من بخشید و عزم بر اجرای وظیفه و ادای دِین و تکلیف رسانه ای مرا مضاعف ساخت تا مطالبات بحق و بجای آنان را به گوش مسؤولان شهرستانی و استانی برسانم.

احمد رحیم نژاد؛ جوان ایده پرداز، مجری و سرمایه گذار طرح بوم گردی روستایی شهرستان هوراند:

لابه لای تیغ بوروکراسی های اداری شهرستان و استان وا مانده ام!!!

جوان ۲۹ ساله ایده پرداز و تنها سرمایه گذار بخش گردشگری هوراند که از ۲ سال پیش، اولین طرح بوم گردی روستایی هوراند را در این شهرستان راه اندازی کرده، و از سرِ مهمان نوازی و آبرو داری، یک هکتار و ۴۰۰ متر مربع از اراضی شخصی خود را به فاز اول مجتمع بوم گردی و گردشگری اختصاص داده، و به امید حمایت مسؤولان استانی و شهرستانی، در بخش مرکزی هوراند با فاصله ای کم تر از ۲ کیلومتر از مرکز شهرستان و ۴۵ کیلومتر از شهرستان های اهر، کلیبر و ۸۰ کیلومتر از خدا آفرین و نوار مرزی ارس در همسایگی جمهوری آذربایجان و ارمنستان با چشم اندازی بسیار زیبا و مشرف به جاده ها، کوه ها و باغ های هوراند، اقامتگاهی امن و پنج واحد آلاچیق بومی و سنتی و رستورانی با غذاهای محلی برای پذیرش گردشگران داخلی و خارجی در موقعیت خاص و منحصر به فرد در کنار جاده  هوراند، اهر، آبش احمد و خدا آفرین مهیّا ساخته، و شب و روزش را برای پذیرایی از صدها مسافر در حال گذر از این جاده استراتژیک و شایسته معرفی منطقه ای و فرا منطقه ای و شناساندن پتانسیل های گردشگری استان و ارایه خدمات رفاهی به گردشگران داخلی و خارجی سپری می کند تا گردشگران، دوستداران طبیعت بکر و کم نظیر شهرستان های کلیبر، هوراند، خدا آفرین و منطقه آزاد ارس، پل های شکسته و تاریخی این منطقه، مکیددی دره سی، قلعه های جمهور (بابک) و پئشتو، ۱۰ ها اثر باستانی منطقه، مناظر طبیعی منحصر به فرد و ویژه جنگل های ارسباران، کمی آن سوتر آبگرم متاللیق(ایستی سوی متعلق)، جشنواره های سالانه ای اسب سواری عشایر منطقه هارنای آبش احمد و ورنی و ….. در شهرستانی مهمان نواز، گردشگر پذیر و گردشگر دوست و در عین حال، شهرستانی بدون هتل و مراکز اقامتی مناسب و منطقه ای دارای پتانسیل های گردشگری بسیار بالا با زیرساخت های گردشگری زیر صفر، در مسیر رفت و برگشت شان محلی برای پذیرش و دریافت خدمات رفاهی و اقامتی خود داشته باشند و شیرینی سفرشان را مضاعف سازند. اما حیف و صد افسوس که در ادامه راه، چنین ایده خوب در حوزه گردشگری شهرستانی که حتی متولی میراث فرهنگی و گردشگری ندارد، زیر گَرد و غبار بی مهری مسؤولان استانی و شهرستانی مانده، و عبور از پلّه های صعب العبور اداره های برق و امور آب، شهرداری، راهداری و بوروکراسی های اداری و عدم پای بندی  شهرداری و راهداری در خصوص تفاهم نامه منعقد شده مرتبط با واگذاری ملک شخصی برای تعریض معبر و نبود همکاری و بسته های حمایتی و تشویقی برای چنین مجریان و سرمایه گذاران نوپا و جوانی، رگه های نا امیدی بر توسعه این طرح پاشیده، و نبود شناخت و اطلاعات کافی از مزایای چنین طرح های گردشگری ملقّب به بوم گردی روستایی در چنین شهرستان هایی، چراغ امید برای  پیشقدم شدن برای چنین سرمایه گذاری هایی را کم سو ساخته است. این در حالی است که حمایت از چنین طرح هایی می تواند الگو و مدلی باشد برای خیل عظیمی از جوانان توانمند و با اراده در عرصه تحقق توسعه پایدار و ایجاد فرصت های شغلی مناسب در منطقه و متحوّل سازی صنعت، گردشگری، اقتصاد منطقه و میراث داری، پاسبانی و پاسداری از محیط زیست و طبیعت شگرف ارسباران.

شایان ذکر است که محل اجرای این طرح، بخش مرکزی ورودی شهر هوراند می باشد و امید است با حمایت کم نظیر مهندس مردانیان؛ فرماندار این شهرستان که می توان گفت تنها حامی این جوان است و نیز همت و همکاری مسؤولان شهرستانی و استانی مشکلات بر سر راه این طرح و سرمایه گذاری مرتفع شود و این ایده بجا راه تعالی خود را در پیش گیرد.