این روح سرگردان از زندگی چه میخواهد؟؟!
این روح سرگردان از زندگی چه میخواهد؟؟!

✍ یونس جعفری بخشی از پریشانی ما ناشی از یک خشم مدفون شده است،چیزی ما را احاطه کرده نوعی ترس و کم رویی،که اجازه ی ابراز خشم را نمی دهد به جای آن به فروتنی خود می نازیم!! نوعی پاکدامنی اجباری برای خود پدیدآورده ایم!! احساسات را درعمق مدفون می کنیم تصور می کنیم یک […]

✍ یونس جعفری

بخشی از پریشانی ما ناشی از یک خشم مدفون شده است،چیزی ما را احاطه کرده نوعی ترس و کم رویی،که اجازه ی ابراز خشم را نمی دهد به جای آن به فروتنی خود می نازیم!!
نوعی پاکدامنی اجباری برای خود پدیدآورده ایم!!
احساسات را درعمق مدفون می کنیم تصور می کنیم یک قدسیم !!
ما از زخم های زندگی گریزانیم وگاها در این اندیشه غرق می شویم که گویی زندگی ،قصد آزار ما را دارد.
دلیل رنج دایمی ما بیرون از ما نیست ،ما از خویش در رنجیم زندگی در درونمان معنا می یابدو ما تعین می کنیم که رویدادهای زندگی تلخ وشیرین هستند ما ازخود در عذابیم!!
دایم مشغول دست وپا زدن وتقلای رسیدن هستیم واگر به چیزی که میخواهیم هم برسیم،بعد ازگذشت زمانی کوتاه دچار دلزدگی میشویم ومجددا به همان حالت بیقراری و اضطرار باز می گردیم ما هنوز نتوانسته ایم با خودمان کنار بیایم،پس چگونه با دیگران وبا زندگی کنار بیایم،هیچ کس را یارای ترمیم این خرابی نیست!!
لیک: رفاقت با خویشتن،وتحسین شگفتی های غروب آفتاب ویا زیبایی ماه … علاج این درد است!!
دغدغه های مددکار اجتماعی انجمن حمایت زندانیان تبریز