مهارت های ارتباطی والدین در تربیت فرزند
مهارت های ارتباطی والدین در تربیت فرزند

به گزارش صدای آناک/  گاهی شرایطی پیش می آید که رفتار درستی در قبال فرزندانمان نداریم و فکر می کنیم با رفتار وکلام غیر محبت آمیز بهترین نتیجه را  در تربیت آنان به دست می آوریم. اما نه تنها آنها را می رنجانیم بلکه به نوعی عزت نفس و اعتماد به نفس آنهارا در هم […]

به گزارش صدای آناک/  گاهی شرایطی پیش می آید که رفتار درستی در قبال فرزندانمان نداریم و فکر می کنیم با رفتار وکلام غیر محبت آمیز بهترین نتیجه را  در تربیت آنان به دست می آوریم. اما نه تنها آنها را می رنجانیم بلکه به نوعی عزت نفس و اعتماد به نفس آنهارا در هم می شکنیم باید به خاطر داشت که تاثیر کلام وگفتار کمتر از عملکرد ما نیست.

در این نوشتار می خواهیم شما والدین را از رفتارها وگفتاری که در بیشتر موارد بدون آگاهی  کافی مورد      استفاده  قرار می گیرد،  اما تاثیرات منفی بر روح و روان فرزندمان می گذارد آگاه کنیم.

۱) شیوه صدا زدن

پسر بد، احمق، دیوانه. اینها همگی بسیار مضر هستند. باید بدانید والدین برای فرزندان بویژه در دوران کودکی شان مانند الگوهای مقدس هستند. پس اگر با اسامی نامناسب فرزندان را مورد خطاب قرار دهید آنها باور می کنند که به نوعی همان هستند که شما می گویید.گفتنی است اسامی نامناسب به نوعی شخصیت فرزندان را مورد حمله قرار می دهند. درست است که برای مبارزه با نوعی از رفتارهای او به کار برده می شود، اما هویت وی را در هم می شکند.

وقتی به فرزندتان می گویید احمق یا بی استعداد از جزیی ترین عواقب چنین کلمات این است که او از شرکت در بازی ها یا تفریحات و حتی ورزش های گروهی خودداری می کند، زیرا احساس می کند استحقاق بازی را به دلیل فقدان استعداد ندارد. سعی می کند از بودن در جمع بپرهیزد تا شاید دیگران پی به بی ارزشی او نبرند.

۲) عدم پذیرش

کاش هرگز متولد نشده بودی، هیچ کس تو را دوست ندارد و…عدم پذیرش یعنی شما از بودن با فرزندتان  احساس ناراحتی می کنید و تمایل دارید او را تنها بگذارید. در مورد کودکان وقتی کسی که او را به این دنیا آورده از بودنش ناراحت است، یعنی واقعا دوست داشتنی نیست و خودش هم ممکن است بخواهد از دنیای شما بیرون برود. از آنجا که حس می کند دیگران نیز او را نمی خواهند نمی تواند به جای دیگری برود و ممکن است آرزو کند کاش واقعا به دنیا نیامده بود. از عواقب این احساس، انزوا و افسردگی و عدم لذت از زندگی است.

فرزندان تمایل دارند بدون قید و شرط توسط والدین مورد محبت واقع شوند. این که کسی آنها را دوست نداشته باشد، اما والدین به آنها عشق بورزند برایشان کافی است ولی نقطه مقابل آن را نمی توانند تحمل کنند. به جای چنین برخوردهایی بهتر است به او بگویید چقدر دوستش دارید، اما انتظار رفتارهای بد را از چنین موجودی دوست داشتنی ندارید.

۳) منفی بافی

تو هیچ چیز نمی شوی، یک روزی شکست می خوری و…همه افراد گاهی در اوج هستند و گاهی نیستند . آنچه ما به عنوان والدین به فرزندان می گوییم موجب ایجاد یک باور ذهنی در آنها می شود. این باور آنقدر  مرور می شود که روزی به حقیقت می پیوندد.

شاید برایتان عجیب باشد، اما در یک تحقیق مشخص شد بیش از ۸۰ درصد از زندانیان جوان افرادی      بوده اند که مادر یا پدرشان در کودکی آنها را بی خاصیت و مایه ننگ و سرشکستگی خود نامیده بودند. در عوض چنین سخنانی بهتر است بگویید رفتار بد آنها چه عواقبی دارد و می تواند برای خودشان و دیگران موجب بروز مشکل و ناراحتی شود.

۴) ایجاد احساس گناه

تو مرا پیر کردی، من به خاطر تو این زندگی جهنمی را تحمل می کنم و…اینها همگی مواردی هستند که موجب ایجاد حس گناه در فرزندان می شوند. در بسیاری از موارد طلاق، والدین به گونه ای رفتار می کنند که فرزندان حس می کنند اگر وجود نداشتند، شاید کار والدین به جدایی نمی کشید یا والدین بخاطر آنان در شرایط سختی قرار گرفته اند. این ها احساس های خطرناکی هستند که سرزنش و انتقاد مداوم از خود و سرخوردگی را در پی دارد. البته فرزندان باید بیاموزند که در قبال رفتارهایشان، مسوولیت پذیر باشند و عواقب بد یا خوب رفتارهایشان  را بپذیرند؛ اما این که مشکل اعضای دیگر خانواده به دلیل وجود یا رفتار آنهاست، درست نیست.

پس بهتر است حتی در مواردی که از دست رفتارهایش عصبانی می شوید، به او بگویید کنترل خود را از دست دادید و از این بابت متاسفید یا این که امروز خیلی خسته اید و سعی می کنید در موقعیت مناسبتری با او در مورد مسائل صحبت کنید.

۵) کمال گرایی

چرا تو همیشه دوم می شوی؟ نمره ۱۷ گرفتی؟ چرا نتوانستی ۲۰ بگیری؟ و… کودک وقتی احساس تهدید کند؛ یعنی از آینده می ترسد و ترس بزرگ ترین مانع در راه شکوفایی استعداد و شخصیت اوست و او       آسیب پذیر خواهد شد. این که مرتب درصدد باشید فرزندتان را به جلو و به سوی اهداف خاص هل دهید تا   به عقیده خودتان بهتر شود، کمکی به او نمی کند.

در مقابل، پیامی که به او می دهید این است که «تو به اندازه کافی خوب نیستی و ما تو را قبول نداریم.» وقتی او فکر کند مورد پذیرش نیست، نمی تواند خودش را دوست داشته باشد و احساس کمبود می کند. بدین ترتیب اعتماد به نفس او کاهش می یابد و حتی نمی تواند از استعدادها و امکاناتی که دارد، به اندازه   کافی استفاده کند

۶) مقایسه

چرا نمی توانی مثل خواهرت باشی؟ وقتی من همسن تو بودم، نمراتم بهتر از تو بود و… در مقایسه شما به فرزندتان می گویید که تو در سطح پایین تری از دیگران قرار داری. به این ترتیب او احساس خود کوچک بینی و تحقیر    می کند. ممکن است اوایل یا در ظاهر به طور موقتی بیشتر تلاش کند تا رضایت شما را به دست بیاورد؛ اما درواقع نسبت به دیگران، احساس بدبینی، نفرت و کینه پیدا می کند.

این موضوع در میان خانواده های چند فرزندی بسیار جدی است و موجب حس کینه در میان خواهر و برادران می شود. در چنین مواردی می توانید به او بگویید که «سال گذشته عملکرد بهتری داشتی» و این بدان معنی است که هنوز هم می توانی بهتر از این عمل کنی

                                                                         اداره مشاوره و مددکاری معاونت اجتماعی

    فرماندهی انتظامی استان آذربایجان شرقی